فینیکس که خود را به صحرای موهاوی محکوم کرده است، زندگی اجباری را در انزوا می گذراند. هر ماه در وسط ناکجاآباد چاله ای می کند و چیزی را دفن می کند. آخرین سنگر جامعه در کنار مردی است که بارها نامه هایش را تحویلبیشتر ادامه متن
فینیکس که خود را به صحرای موهاوی محکوم کرده است، زندگی اجباری را در انزوا می گذراند. هر ماه در وسط ناکجاآباد چاله ای می کند و چیزی را دفن می کند. آخرین سنگر جامعه در کنار مردی است که بارها نامه هایش را تحویلبیشتر ادامه متن